-
نصیحت
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 09:25
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم این یک دم عمر را غنیمت شمریم فردا که از این دیر فنا در گذریم با هفت هزار سالگان سر به سریم
-
خودم
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 15:57
آمده بودی.جلوی صورتم ایستاده بودی و فریاد می زدی.دیده نمی شدی ولی از نفس هایت که توی صورتم سیلی می زد می فهمیدم که فاصله زیادی نداریم. عرق روی پیشانیم چنگ می زد و می گفتم:نه می گفتی:باور کن...هستم. برای باوراندن من رسولانت را آوردی و من می گفتم:نه...نه...نیستی گفتم به رسولانت اعتماد ندارم.خودت بیا و بگو. آتشی جلوی...
-
نفس قفس شد
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 15:44
چند روز که نه...چند ماهم نه...یک ماه و چند روز پیش بابابزرگم فوت کرد.من و اون خونه بودیم وقتی برگشتم نیگاش کردم دیدم داره زیر لب ورد می گه و از چشماش فقط سفیدیش مونده.می لرزید و یکدفه آروم شد و پر کشید.صدای بال زدنش هنوز توی گوشم.اون صحنه حک شده توی ذهنم و همیشه جلوی چشام مثل یه نوار فیلم داره تکرار می شه.از اون موقع...
-
معرفی
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 15:27
امروز می خوام چند تا کتاب بهتون معرفی کنم که خودم واقعا از خوندنشون لذت بردم.حتما اگه اهل کتاب خوندن باشید خوشتون میاد. 1.نان آن سال ها هانریش بل 2.تریستانو می میرد آنتونیو تابوکی 3.کشور آخرین ها پل استر هفته گذشته دو تا نمایشنامه از بهرام بیضایی خوندم : چهار صندوق شب هزار و یکم از خوندنشون پشیمون نمی شید.قول می دم
-
جواب خیلی خیلی شخصی
شنبه 19 بهمنماه سال 1387 01:01
نظر من شاید با خیلی از شماها فرق داشته نداشته باشه نباشه.....نمی دونم خوب هر کس یه نظری داره که به خودش مربوطه.هر کسم از صندوق یه تصوری داره که اکثر این تصورا به هم خیلی نزدیکه.خود صندوقم با صندوق دیگه خیلی فرق داره:صندوق صدقات داریم که خودم یکی هیچ اطلاعی ازش ندارم که چه جوریه فقط گاهی اوقات از کنارش رد می شم.صندوق...